رازقی پر پر شد باد در چله نشست
تو به خاک افتادی کمر عشق شکست....
ما نشستیمو تماشا کردیم.....
دلم می خواد گریه کنم برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی دلم می خواد گریه کنم برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی...
وقتی که قلبا و گلا شکسته و پرپر شدن
وقتی که باغچه های عشق سوختن و خاکستر شدن
من و تو از گل کاغذی باغچه ای کاشتیم توی خواب
با خشتای مقوایی خونه می ساختیم توی آب
وقتی که ماه تو جشن شب ستاره بارون می شدیم
وقتی که پشت خنجر ناله ها پنهون می شدیم
از نوک بال کفترا خون پریدن می چکید
صدای بیداری عشق تو خواب شب خط می کشید
دلم می خواد گریه کنم برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی دلم می خواد گریه کنم برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی...
از پشت دیوارهای شهر انگار صدای پا می یاد
آواز خونه دربه در انگار یه همصدا می خواد
ابر سیاه رفتنیه خورشید دوباره در می یاد
دوباره با چشمون می گه از عاشقا خبر می یاد
دلم می خواد گریه کنم برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی دلم می خواد گریه کنم برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی...
خدایا ای پناه لحظه هایم صدایت می زنم بشنو صدایم